نوشته شده توسط : حامد یوسفی
سلام.

شما میتونید با استفاده از لینک غیر مستقیم زیر برنامه رو دانلود کنید و مستقیما روی گوشیتون اجرا کنید.این برنامه با فرمت جاوا هستش و بر روی اکثر گوشی ها قابل اجراست.برای دانلود پس از کلیک بر روی لینک زمانی نشون داده میشه که شما باید منتظر بمونید و پس از پایان زمان به راحتی دانلود کنید.نظر یادتون نره

دانلودNimbuzz از 4shared



:: بازدید از این مطلب : 871
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد یوسفی
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم



:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد یوسفی
سلام.اونایی که دوس دارن در مورد احضار ارواح یه چیزایی بدونن،یه کتاب گذاشتم واسه دانلود که فکر کنم به دردشون بخوره.فرمت این کتاب PDF هستش

دانلود



:: بازدید از این مطلب : 1096
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد یوسفی



سلام دوستان عزیز.دوست دارین یه ویروس مخرب بسازین؟من این ویروسو ساختم.میذارم واسه دانلود.شما دانلودش کنید.البته درجه تخريب این ویروس که برا دانلود گذاشتم زیاد بالا نیست.

دانلود

این ویروسو دانلود کنید و بدین به کسی که میخواین حالش گرفته بشه.کافیه فقط یک کلیک کنه روش و اونوقت سیستمش آلوده میسه.نحوه کار این ویروس به صورتی هست که بار اول به طرف یک اخطار میده و میگه یک ساعت وقت دارین ویروسو پاک کنید.در غیر این صورت سیستم شمت آلوده خواهد شد.در صورت بی توجهی سیستم بعد از یک ساعت ری استارت میشه و به محض بالا اومدن دوباره ری استارت میشه و این کار همین جور تکرار میشه تا ویندوز عوض بشه.اگه کسی از دوستان خواست تو قسمت نظرات یاهو آیدی شو بذاره تا بهش طریقه ساختو بگم.



:: بازدید از این مطلب : 552
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد یوسفی



خود بیا چشمی نظر کن بی وفا
آمدی، ما را خبر کن بی وفا
عاشقت بهر جفا آماده است
بی ریا و با وفا و ساده است
میکشم ناز تو را ای نازنین
قطره های اشک چشمم را ببین
چشم ما با داغ عشقت خون بگشت
خون دل خوردیم و دل مجنون بگشت
عاقبت عاشق چرا دیوانه شد
خام چشمانت پی میخانه شد
ما ز دیدار تو مأیوسیم باز
با نگاه خسته مأنوسیم باز
بی تو عمری گریه را دل صرف کرد
با سکوتش اشک را پر حرف کرد
دل ولی اینگونه هم مجنون نبود
ماه رویت عقل را از سر ربود
عاشقی خود عرصه ی رویا شود
عشق اینجا با جنون معنا شود
پس بیا تا قلب را مجنون کنی
عقل خود سر را ز سر بیرون کنی
تو بیا تا آبی این آسمان
پر بگیریم سوی او تا بیکران
تو بیا تا غصه را پرپر کنیم
تا قیامت عشق را باور کنیم
تو بیا با آرزوهای محال
تا دهم هر چه خواهی بی مجال
روزگاران اما در هجران گذشت
دل دمی از یاد تو غافل نگشت
سوز اندوهی به دل خط می کشید
باز هم دردی ز هجران می رسید
باز هم با خود سرودم نغمه را
سیل غم ناچیز باید ای خدا
من هنوزم چشم در راهم به غم
دیده در اشک وبه دل آهم به غم
ای تو آغاز من و پایان من
تا به کی سوزی تن بی جان من
ما کجا عشق تو را صاحب شویم
بر تمام ناکسان غالب شویم ---
جان دل ما را هوایی می کنی
دل نداده بی وفایی می کنی ---
قلب ما رویت ندیده می تپد
با خیالت تا سپیده می تپد ---
با خیالت شام من صبح سپید
باز هم یاد تو در خاطر دمید
با حضورت خاطرم آبی شود
شام تیره باز مهتابی شود
شام تیره جلوه ای از موی تو
صبح روشن بازتاب روی تو
لاله را عشق تو دلخون کرده است
ساکن صحرای مجنون کرده است ---
شاعرم! شعرم نوازش پوش تو!
بغض من فانوسکی خاموش تو!
بودنت شیرین ترینم آرزو
این جدایی، این غریبی، از چه رو؟
هر نفس بیگانگی کردن چرا؟
دل بریدن سادگی کردن چرا؟
ابر احساس غریبی باردم
التهاب شوق رویت داردم
ای نشسته بر پرِ پروازها
ای زبانت مدفن آوازها
کی؟ بگو.. قربانی رویت شوم
گردِ ناچیزِ سر کویت شوم
چهره ی خود را مگیر از دیده ام
از دل ِ آواره ی برچیده ام
تو بیا تا زندگی آبی شود
آسمان تیره مهتابی شود
بی تو ای جانان من جانی نبود
بر سر این سفره ام نانی نبود
کاشکی من در تو پیدا می شدم
زیر چشمان تو معنا می شدم
حیف شد این آسمان کاری نکرد
با من و بخت تو هم یاری نکرد
کی تو از اندیشه ام پر می کشی؟
بی تعارف از دلم سر می کشی!
کی بود شیرین کنم این یاد را
خاطرات مرده فرهاد را
مرغ لاهوتی مرا رسوا مکن
قصه ی عشق مرا حاشا مکن
ای زمین ای محرم اسرار دل
محو کن عشق مرا با خاک و گل
باز در مجنونی این ناله ها
می رسد فریاد قلبم تا خدا
میرسد سوز سرشکم ره به رود
باز دریا می شود دردی که بود!
باز هم در بیصدایی مست جام
باز هم ناکامی عالم به کام
کوله بارم لحظه های بی کسی است
کوچه گرد کوچه دلواپسی است
من کجا و خرمن گیسوی تو ؟
تا به کی در انتظار روی تو ؟
من که با قلبت صداقت داشتم
یاس قلبم را به قلبت کاشتم
واژه می بارد برایت ذوق من
ای تمام التهاب و شوق من!
کهکشانی از ارادت، هم درود
اندکی شعر تو را خواهم سرود
سوی مهر چشم تو جا می کنم
صد زبان ِ شکر، من وا می کنم
ای که در صحن دلم غوغا کنی
حجم ناچیز مرا دریا کنی
با توام با من بمان ای ماه من !
با تو پایان می پذیرد آه من
گر دلت شور و نوا پیدا کند
عالمی را واله و شیدا کند
ما به چشمان تو عادت کرده ایم
گریه را هر شب زیارت کرده ایم
داغ تو چون ماه بر پیشانی ام
می درخشد در شب ویرانیم
اکتسابی نیست کو گردد به باد
داغ عشقت را خدا آنجا نهاد
بذرمهرت از ازل آمد وجود
ور نه این دل جز ز گِل هیچش نبود
در دلم صد نغمه غوغا می کند
راز دل را ساز رسوا می کند
آتشی در دل نهاده سوز ساز
نغمه ها را می سراید پر گداز
شعله از عشقت حکایت می کند
ساز از جورت شکایت می کند
چون به کویت می رسم من زار زار
با نگاهی این چنین مست و خمار
هر چه می خواهم غمت پنهان کنم
پیش تو کم ناله و فغان کنم
هر چه می خواهم فراموشت کنم
یا که با نفرین هم آغوشت کنم
هر چه می گویم به «حوا» این نه اوست
قدر سیب عشق بر «آدم» نکوست
سیب عشقت را به آدم عرضه کن
وزنه بیهوده دلت را هرزه کن!..
باور این دل نمی گردد دمی
تو نمی خواهی به زخمش مرحمی
هر چه عقل از عشق دست و دل بشست
این طپش ها وامدار عشق توست
این طپش ها ی دلم در خامشی
رقص اندام قلم در مدهشی
شعرهای نیمه عریان دلم
واژگان نقش بسته درگلم
واژه با شعرم تبانی می کند
کاغذی پا در میانی می کند
نقطه چین لج می کند با حس من
می دود پای مدادم در چمن
شاخه می لرزد از این باران دل
مثنوی ام خفته بر دامان گل
نیمه ی ابری من حالا بگو
از غم دیرینه ی زیبا بگو
سطر چندم می نویسی عاشقی؟
دیده ی بارانیم را لایقی ؟
سایه ام صبح صدایت می سرود
خنده ای در چشم تنها می نمود
می سرود از سایه های بی صدا
عاشقی را برده او تا انتها
می نوازد مثنوی از جان و دل
می سراید نغمه ای از خاک و گل
خنده را چون تحفه ای شیدا کنم
خاطرات خوش به دل ها جا کنم
می زنم فریاد مستی را رها
می فشانم خون خود بر دره ها
ای گل خوش عطر رویایی من
اسم تو روی لب هر مرد و زن
من فدای چشم زیبای توام
دلخوش و سرمست آوای توام
ای که دریای غمت بی انتها
می کشی این بنده را بی مدعا
ای که نازت در لطیفی بی مثال
می رسانی عاشقت را بر زوال
باده ی عشقت به سرخی جنون
غرق کردی ما در این مرداب خون
گوهر چشمت ناز و بی دلیل
دُر غلتان می کشد ما بی دلیل
کاش می شد جان فدای تو کنم
نعش خود را خاک پای تو کنم
تا شود از بندگی ها وا رهم
در مسیر مست گلشن پا نهم
باده ای نوشم که سرخ و لاله گون
بر حریم عشق مست و بی کنون
حال بین چون عشق بازی می کنم
روح خود اینگونه راضی می کنم
گاه پیچم در سیاه گیسویت
گاه نازم بر کمان ابرویت
گاه رقصم پیش چشم مست تو
گاه مانم در حریم دست تو
گاه گردم دور آن سرو چمان
گاه افتم زیر پا تسبیح خوان
گاه بوسم روی ماهت را سمن
گاه هالک در رُخت ای ماه من
من بُتم را می پرستم بی درنگ
گیرمش در بر چو جانم تنگ تنگ ---
آرزو شد بر دلم آغوش تو
تا شود شیدا دلم مدهوش تو
عمر خود بخشم به آنی بر خدا
گر بگیرم لحظه ای در بر تو را
جام شیدایی ز عشقت سر کشم
گرمی این عاشقی در بر کشم
باز دل بندم به شور لحظه ها
لحظه های عاشقی بودن تو را
قلب شیدا بر سر راهت نهم
از دل دیوانه آگاهت دهم
باز در شیدایی ام ویران شوم
در برت دیوانه ی حیران شوم
تا بدانی عاشقم شیدا دلم
گم شده درتو، که شد پیدا دلم ---
در سکوت شب همی زندانیم
اشک هر شب می کند مهمانی ام
اشک را کردم مرکب بی دوات
تا بریزم روی موی و دست و پات
عشق را دیدم کلامی دلنشین
باز گویم شعری از وصفش چنین
اینک اینجا پای شعرم مانده ام
در شروع وصف آن درمانده ام
خواب دیدم خام چشمانت شدم
در شبی دیدم فراموشت شدم
کاش می دیدم که هم یارت شدم
یا نه، می دیدم که هم سازت شدم
کاش آن شب چشم من بیدار بود
یا که کابوس آن شب و بیمار بود
کاش آن شب آسمان با ماه بود
در دلم غیر غم و این آه بود
قلب من با قلب تو صد حرف داشت
عشق تو سرما و سوز و برف داشت
آرزو کردم که قلبت راه داشت
قلبت اما ارزشی چون کاه داشت
من ز چشمت آرزو را یافتم
من خیالی با خیالت ساختم
من ز تو تنها دلت را خواستم
من تورا تنها، تو را می خواستم
نازنین اشعار من تقدیم تو
هر چه می خواهی بگو تصمیم تو
نازنین قلبم فقط تقدیر تو
در دلم عکسی فقط تصویر تو
با تو دنیا رنگ باورهای من
جان بگیرد هوی من هم های من
از فراقت من چنین دیوانه ام
عاشقم اما ز تو بیگانه ام
امشب از رویای تو رد می شوم
چون نفس بر بغض تو سد می شوم
دل، شبی با گریه پیمان بست و رفت
دیده را در بند حرمان بست و رفت
ای قداست، میگسار چشم تو
ای صداقت، گریه زار چشم تو
کو بهار بی خزان، بر یاس تو
کو صدای هق هق احساس تو
دل نگر، اشکیست بر مژگان تو
می چکید دل، از شب چشمان تو
دل فتاد از چشم تو همپای اشک
ای دریغ از دل، که شد همتای اشک
ما به استبداد دل خو کرده ایم
این چنین بر عشق تو رو کرده ایم
از شب چشمان تو آکنده ایم
ما زخدا پرستی زنده ایم
اینک ای فصل غریب خاطرات!
می رسد بر دل نهیب خاطرات :
دل همان پاییز خشک برگهاست
اضطراب خسته ی گلبرگهاست
دل کنون با هر خزان دمساز شد
با نوای برگها همساز شد ---
ای غمت در دیده ام پنهان شده
سینه از هجران تو سوزان شده
ای شرار شور تو در جان من
آتشی بنشسته در دامان من
این سزای عاشقی دیوانه نیست
شمع رویت شاهد پروانه نیست
گر تو باشی قطره دریا می شود
زندگی، باشی چه زیبا می شود
گر تو باشی ماه پیدا می شود
خواهشم با تو تمنا می شود
گر تو باشی دل چه بینا می شود
غصه در دلها معما می شود
گم شوم در این معما روز و شب
می رسد جانم در این غم ها به لب
می سرایم زیر لب نام تُرا
شعری از سوز و تمنای ترا
می سرایم قصه دلدادگی
دوست میدارم تو را در سادگی
بسکه از دل دوست میدارم ترا
ساده و بی غل و غش خواهم تو را
کی شود یار وفادارم شوی
همچو خود در سینه دلدارم شوی
آرزو دارم ببینم، این، شود
دل ز سر سبزی تو رنگین شود
جمع شیدایان چو در راهت شدند
کافری کردند و گمراهت شدند
چون نشستند در بر بی تاب تو
مست و لولی از شراب ناب تو
جمعشان را با تو ویران می کنم
سوی بدمستی و حرمان می کنم
می زنم برسرپر تاب جنون
می کنم دریای دل را غرق خون
تو بسان شمع و دل پروانه ای است
جان من را بین، پی جانانه ای است
چون دلم بی تاب تاب موی تو
گشت محسور غزل جادوی تو
بی تو بر دل هاله ای از التهاب
از فراقت زندگی رنگ حباب
ای شقایق ها ز چشمت داغدار
کوچه ها از شوق وصلت بی قرار
ای برای آینه شرقی ترین
نبض تو هم نبض ژرفای زمین
کو ز عشقت لحظه ای آسایشم ؟
من کجا و کو شب آرامشم ؟
با تو ای جاری به رگهایم چو خون
می پرم تا عشق با بال جنون
با تو دل آبی ست از آبی ترین
قطره ام آغوش تو دریا ترین

:: بازدید از این مطلب : 607
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد یوسفی




عشق آمد دیده ها لبریز شد
پیش پایش سیل غم ناچیز شد
عشق آمد تا بگوید عاشقان
جملگی مستان و ای دریا دلان
من همان اکثیر جان بخش تنم
که به دلهای شما غم می زنم
غم نه ماتم، نه عزا و درد و رنج
غم همان جادوی عشق و راه گنج
گنج مقصود و کلید راه دوست
که نهادن پای در این ره نکوست
قلب تو بر قلب من پل می زند
بر دلم یک شاخه ای گل می زند
پای قلبم را به عشقت وا مکن
نازنین دیگر مرا رسوا مکن
پیش از اینها عاشقی کردم بسی
گشته ام شیدا ز درد بی کسی
خسته و رنجور بی پروا منم
آنکه بر صحرا گذارد سر منم
میروم تا بیستون من کو به کو
تا شوم سرگشته ی تو مو به مو
تاشوم لایق تراشم روی تو
بر تن سنگی و گردم سوی تو
وانگه از عشق تو من غوغا کنم
بار دیگر عشق را رسوا کنم
مینویسم از برایت مثنوی
در مضامین دگر تا بشنوی
عشق لبريز جنونم مى کند
مثل مجنون غرق خونم مى کند
عشق يعنى سر بريدن پیش دوست
چون که این سر از صفای نام اوست
عشق یعنی خواب گنجشکان ناز
جیک جیکی و پریدن طاق باز
عشق یعنی اسمانی خیس غم
دلبری در دستها تا صبحدم
عشق یک دفتر پر از نقاشی است
نقش من ماهی و حوض و کاشی است
کاش میشد کودکی بودم هنوز
مست ساز کوچکی بودم هنوز
در تب عشقم کنون با جام تو
ميبرم شب تا سحر گه نام تو
گشته ام اينک خراب و خام تو
تا ابد پاى دلم در دام تو
اين دل شوريده شيداى مست
ميزند در بند عشقت پا و دست
صف بر صف مجرمان بند عشق
پاى بر زنجير و هم پا بند عشق
بند عشقت بند حبس تا ابد
بنده ی عشقت شدم من تا ابد
خواهشى دارم ز پائيز و بهار
فصل عشق و فصل ناز و فصل يار
با من عاشق ترين شب نشين
با من بى من ترين دل حزين
نرم تر آهسته تر نجوا کنيد
يا مرا بى پرده تر رسوا کنيد
در بهار عشق بودم سالها
ميزدم بر بام عشقت بالها
مينوشتم نامه ها در مثنوى
تا دلم را نيک و موزون بشنوي
بشنوى اشک جنونم را به گوش
قطره اى از آن تورا مى برد هوش
خوردم از آن اشک من خود جرعه اى
بیش از اینها از دلم دل برده اى
در پس نوشى ز اشک و آه دل
رفته ام در خواب با مهرى به دل
صحبت از مهر و خزان آمد میان
باز هم هشیارى آمد در میان
در خزان هم عاشقى کردم بسى
خواب بى هوشى برفتم من سه سى
تا که آمد یک خزان دلپذیر
باز هم عاشق ترینم نا گزیر
در خزان از شعر و شاعر گفته اند
از صداى پاى عابر گفته اند
از غم عشق و ملامت گفته اند
از تب تند و ندامت گفته اند
گفته اند از عاشقان بى رقیب
گفته اند از بى دلان بى شکیب
از غم روز جدائى گفته اند
از شب و عشق خدائى گفته اند
گفته اند از این و آن و آن و این
گفته اند از لا مکان و از زمین
لیک از ساز و طرب کم گفته اند
از درازیهاى شب کم گفته اند...
از شب مهتابى و يک برکه نور
از وضوح روى مه در آب شور
از سکوت شاپرکهاى خيال
از حضور آرزوهاى محال
از رسيدن تا به فردا هاى دور
از گزر کردن ز راهى سخت و دور
از خلوص و پاکى خواب گياه
از تب تند و عرق بعد از گناه
گفتنيها بيش از اينها بى بديل
بيش از اينها گفتن من بى دليل
مثنوى شد نا تمام اما تمام
چون که برديم آن میان از عشق نام
آن دل پاك و پر احساست كجاست؟
آسمانم ابر مهتابت كجاست؟
غصّه،شادی را ز قلبم چيده است
رفتنت را با چه ذوقی ديده است
از تو اينجا من يه خواهش می كنم
گر بيايی با تو سازش می كنم
چشم خيسم با تو نجوا می كند
عاشقی را با تو معنا می كند
دل خودش را با تو پيدا می كند
آسمان را ماه زيبا می كند

:: بازدید از این مطلب : 592
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد یوسفی



عشق يعني با غم الفت داشتن

سوختن با درد نسبت داشتن

عشق دريک جمله يعني انتظار

انتظار روز رجـــعت داشتن

عشق يعني مستي و ديوانگي

عشق يعني در جهان بيگانگي

عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشمان تر

عشق يعني سر به در آويختن

عشق يعني اشک حسرت ريختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن

عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني سوختن يا ساختــن

عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني انتـــظار و انتـــظار

عشق يعني هرچه بيني عکس يار

عشق يعني ديـده بر در دوختـن

عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني لحظه هاي التهاب

عشق يعني لحظه هاي ناب ناب

عشق يعني با پرستو پر زدن

عشق يعني آب بر آذر زدن

عشق يعني سوز ني آه شبان

عشق يعني معني رنگين کمان

عشق يعني با گلي گفتن سخن

عشق يعني خون لاله بر چمن

عشق يعني شعله بر خرمن زدن

عشق يعني رسم و دل برهم زدن

عشق يعني يک تيمم يک نماز

عشق يعني عالمي راز و نياز

عشق يعني چون محمد پا به راه

عشق يعني همچو يوسف قعر چاه

عشق يعني بيستون کندن به دست

عشق يعني زاهد اما بت پرست

عشق يعني همچومن شيدا شدن

عشق يعني قلــه و دريا شدن

عشق يعني يک شقايق غرق خون

عشق يعني درد ومحنت دردرون

عشق يعني يک تبلور يک سرود

عشق يعني يک سلام و يک درود

عشق يعني جام لبريز از شراب

عشق يعني تشنگي يعني سراب

عشق يعني حسرت شبهاي گرم

عشق يعني ياد يک روياي نرم

عشق يعني غرقه گشتن در سراب

عشق يعني حلقه هاي بي حساب

عشق يعني تا ابد بي سرنوشت

عشق يعني آخــرخط بهـشــت

عشق يعني گم شدن در لحظه ها

عشق يعني آبـي بي انتـــها

عشق يعني زرد تنها و غريب

عشق يعني سرخي ظاهر فريب

عشق يعني تکيه بر بازوي باد

عشق يعني حسرتت پاينده باد

عشق يعني هرزمان تنها شنيدن نام او

عشق يعني هرچه گفتن هرچه کردن بهراو

:: بازدید از این مطلب : 467
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد یوسفی


سالها بود تو را مي کردم
همه شب تا به سحر گاه دعا
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
ياد داري که به من ميدادي
درس آزادگي مهر و وفا؟
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
همه کردند چرا ما نکنيم؟
وصف روي گل زيباي تورا
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
تا ته دسته فرو خواهم کرد
خنجر خود به گلوگاه نگاه
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
تو اگر خم نشوي تو نرود
قد رعناي تو از اين درگاه
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پيش
به يتيمان زر و مال و به فقيران بز و ميش
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
ياد داري که تورا شب به سحر ميکردم
صد دعا از دل مجروح پريشان احوال؟
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
به که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوش است
کاکل مشک فشان با با وزش باد شمال
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
اي کساني که اس ام اس نميدهيد:
آگاه باشيد که خداوند شما را به دليل خساست مجازات،و در آخرت شما و سيمکارتتان را با هم ميسوزاند
(سوره مسيج،آيه 16)
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
امروز روز جهاني خوشگلاس،روزت مبارک.تو هم اين اس ام اس رو براي کسي که فکر ميکني هيچ کس اين روزو تبريگ نميگه بفرس ثواب داره
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
گريه هامو تو نديدي
هر چي گفتم نشنيدي
من کدوم عهدو شکستم
که تو اس ام اس نميدي؟
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
خدا خيرت بده.ميشه بري بهزيستي واسه اونايي که انگشت ندارن دست تو دماغشون کني؟

-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
آخر از عشق تو ساکن در کليسا ميشوم
ميکشم دست از مسلماني مسيحا ميشوم
يا لباس عاشقي را از تنم بيرون کنيد
يا که من خاکستر کوي رفيقان ميشوم
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
کي دوست داره؟هيچکس
کي برات ميميره؟هيچکس
کي ديوونته؟هيچکس
کي فدات ميسه؟هيچکس
ميدوني من کيم؟همون هيچکس
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
هزار تا رگ دارم و هزار تا رفيق
اما تو شاهرگي و تک رفيق
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
از ترکه ميپرسن نظرت راجع به پيام بازرگاني چيه؟
ميگه خيلي جالبه تازه بينش فيلم هم نشون ميدم
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
مراحل ازدواج:آزمايشگاه،آرايشگاه،مالايشگاه،لايشگاه،گايشگاه،زايشگاه
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
فرق قانون سوم نيوتون با ک؟و؟ن:
تو قانون نيوتون اول کنش بعد واکنش
اما تو ک؟و؟ناول واکنش بد بکنش
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
دليل پيشرفت آمريکاييها نسبت به ايران:
آمريکاييها ک؟يرشون تو ک؟س هست فکرشون تو کار
ايراني ها فکرشون تو ک؟س هست و کي؟رشون تو کار
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
?
i
d
o
o
b
e
d
o
h
s
f
a
l
l
a
r
d
a
h
g
n
e
s
m
s
e
y
e
r
a
s
t
e
r
m
o
o
o
t
a
l
a
h
a
t
az payin bekhun boro bala
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
بغلت ميکنم.60تا بوس ازت ميگيرم.بعد پرتت ميکنم رو تخت.
بعد شلوارت رو از پات درميارم.پاهات رو ميگيرم بالا.بعد پوشکت رو عوض ميکنم دختر گلم
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
اگه اين اس ان اسو خوندي يعني دوسم داري.
اگه پاک کني عاشقمي.
اگه جواب بدي ديووونمي.
اگه جواب ندي يعني منو ميخواي
حالا چي کار ميکني؟
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
چيه ديگه نميخواي بدي؟توبه کردي؟
وقتي يه بار دادي ديگه نبايد جا بزني
ديگه حد افل روزي يه بارو بايد بدي
اين قانون اس ام اس دادنه
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
هرکه منظور خود از غير خدا ميطلبد
او گدايي است که حاجت ز گدا مي طلببد
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
خداوندا چرا دل آفريدي؟
چرا اين دل را عاشق آفريدي؟
اگر عاشق شدن جرم و گناه است
چرا سيماي زيبا آفريدي؟
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
هيچکس همراه نيست

تنهاي اول

-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-


بي خبر از همديگر آسودن چه سود

بر مزار مردگان خويش ناليدن چه سود

زنده را بايد به فريادش رسيد

ورنه بر سنگ مزارش آب پاشيدن چه سود



دستهايي که کمک مي کنند ، مقدس تر از لبهايي هستند که دعا مي کنند .



خودم رو دوست دارم ... چون تو قلبم تو رو دارم ...



امشب به رسم عاشقي ، يادي ز ياران مي کنم . در غربتي تاريک و سرد ، از غم حکايت مي کنم . امشب وجودم خسته است ، از سردي دلهاي سرد . آيا تو هم در ياد من هستي در اين شبهاي درد؟





قصه ي زندگي من قصه ايست که متن آن وجود توست و اتمامش نبود تو ...





فرقي نمي کند گودال آبي کوچک باشي يا دريايي بي کران ، زلال که باشي آسمان درتو
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
عاشقي درمان ندارد صحبت از درمان نكن
زندگي را پيش چشمم گوشه زندان مكن



زندگي يک کتاب پر ماجراست هيچ گاه به خاطر يک ورقش آنرا پاره نکن



بي خبر از حال هم تا صبح خوابيدن چه سود/ بر مزار مردگان خويش ناليدن چه سود/ زنده را تا زنده است بايد به فريادش رسيد/ورنه بر سنگ مزارش آب پاشيدن چه سود.



مثل بارون با صفايي/ مثل برف سفيد و ماهي/ مثل گل خوشبو زيبا / مثل خون تو قلب مايي/ چه بخواهي چه نخواهي تو عزيز دل مايي



هميشه دور بودن معناي فراموش کردن نيست/ گاهي فرصتي ست برا يدل تنگ شدن



بيهوده مکن عمر گران صرف رفيقان/دل صرف کسي کن که دلش جان تو باشد



دوست داشتن ايستادن زير باران و با هم خويس شدن نيست/دوستي آن است که يکي براي ديگري چتري شود و ديگري هيچ گاه نفهمد که چرا خويس نشد
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
اگه بگي دوسم نداري جوجو ميشم مي رم تو باغچه اونقدر جيکجيک ميکنم تا پيشي بياد بخورتم

در خواب ناز بودم شبي .... ديدم کسي در مي زند ..... در را گشودم روي او .... ديدم غم است در مي زند ..... اي دوستان بي وفا .... غم با اين همه بيگانگي ... هر شب به ما سر ميزند .



فراموش نکن که تو براي دنيا يک نفر هستي ..... اما اينو خوب بدون که براي يک نفر همه ي دنيا هستي



هميشه وقتي گريه مي کني اوني که آرومت ميکنه دوستت داره اما اوني که با تو گريه ميکنه عاشقته



چرا وقتي بارون ميگيره دل آدما ميگيره اما وقتي دل آدما ميگره بارون نمي گيره؟

اگه يه روز رفتي و ديگه بر نگشتي بهت قول نميدم منتظرت بمونم اما ازت ميخوام هر موقع بر گشتي يه شاخه گل روي قبرم بزار

گفتم غم تو دارم گفتا چشمت درآيد گفتم که ماه من شو گفتا دلم نخواهد

از من پرسيد عشق چيست ؟ گفتم : عطش گفت: آنرا ديده اي ؟ گفتم نه در آن سوخته ام

گل عشق تو هستم شبنمم باش .... دلم دنياي زخمه مرحمم باش .... ز درد بي کسي قلبم شکسته .... به شهر بي کسي ها همدمم باش



اگه بگي دوسم نداري جوجو ميشم ميرم تو باغچه اونقدر جيک جيک ميکنم تا پيشي بياد بخورتم



عشق امانت با ارزشي ست که هر کسي تو قلبش ميزاره براي همينه که هر وقت بخواي عشقت رو از کسي پس بگيري بايد قلبشو بشکوني.

.هر وقت صداي اس ام اس گوشي ات را شنيدي فکر نکن يکي داره برات اس ام اس ميزنه بدون که يکي بيادته.

مي خواستم واسه از دست دادنت گريه کنم ولي ديدم تمام اشکهايم را براي به دست اوردنت ريخته بودم



هر وقت دل شکستي يه ميخ به ديوار بکوب و هر وقت دل به دست آوردي يه ميخ از ديوار در بيار . اما بدون جاي ميخ هميشه مي مونه.



هر کس بد ما به خلق گويد ما سينه او نمي خراشيم ماخوبي او بلند گوييم تا هر دو دروغ گفته باشيم.



مارا يک دل از خوبان جدا نيست .. ولي صد حيف خوبان را وفا نيست .... به دوستان دل سپردن کار سهل است ... زدوستان دل بريدن کار ما نيست ....

گفتي که مرا دوست نداري گله اي نيست .... بين من و عشق تو فاصله اي نيست .... رفتي تو ، خدا پشت و پناهت ..... بگذار بسوزد دل من مساله اي نيست.

يا من زنده نيست ... يا زندگي همين است .... گرزندگي همين است ... بر مرگ آفرين باد .

چندي است که بيمار وفايت شده ام .... در بستر غم چشم به راهت شده ام .... اين را تو بدان اگه بميرم روزي .... مسئول تويي که مت فدايت شده ام ..

هميشه غمگين ترين و رنجورترين لحظه ي زندگي آدم توسط کسي ساخته ميشه که شيرين ترين و به ياد ماندني ترين لحظه زندگيت را برايت ساخته است.

به چشمانت بياموزکه هر کس ارزش ديدن ندارد.

دوست داشتن دل ميخواد نه دليل .... دوست دارم از ته دل بي دليل.



اي خدا من چيزي دارم که تو در عرش خو نداري منم تو را دارم و تو خود را نداري

ميگي گل رو دوست داري ولي ميچينيش... ميگي بارون رو دوست داري ولي با چتر ميري زيرش... ميگي پرنده رو دوست داري ولي تو قفس ميندازيش... چه جوري ميتونم نترسم وقتي ميگي دوستم داري؟؟؟

رسم زمونه : تو چشم ميذاري من قايم ميشم .........اما تو يكي ديگه رو پيدا ميكني

آسمون به ماه ميگه :عشق يعني چي ماه ميگه يعني بودن درآغوش تو ماه ميگه: توبگو عشق يعني چي آسمون ميگه انتظار ديدن تو

قلبم رو شكستي ولي من بيشتر از قبل دوستت دارم ميدوني چرا ؟؟؟ چون حالا هر تيكه از قلبم تورو جداگونه دوست داره

اگه تونستي پر کلاغ ها رو سفيد کني برف رو سياه کني يه بوسه به آتش بزني يه نفس عميق زير آب بکشي اون موقع من مي تونم تو رو فراموش کنم

پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت بيچاره از اين عشق سوختن آموخت فرق منو پروانه در اينست پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت

عشق مثل يک ساعت شني مي ماند همزمان که قلب را پر مي کنذ مغز را خالي مي کند!



به خداي عاشقان سوگند که اگر بدانم که دو سم نداري گريه نمي کنم بلکه آرزو مي کنم کسي را دوست بداري که دوستت نداشته باشد.

دوست داشتن دل مي خواهد نه دليل ... بي دليل دوستت دارم

غرورت را به خاطر دل کسي بشکن ... ولي هيچ وقت دل کسي را که دوستش داري به خاطر غرورت نشکن

عاشقانت همه نام و نشاني دارند .... آنکه در عشق تو بي نام و نشان است منم

برو روي پشت بام ببين از کدوم طرف داره باد مي وزه ... صورتت رو بگير طرفش ... يه بوس فرستادم بگيرش..

روز اول اتفاقي ديدمت ..... روز دوم الکي چشم به چشت افتاد ..... هفته بعد دزدکي نگاهت کردم..... ماه بعد شانسي به دلم نشستي .....حالا سالهاست که يواشکي دوست دارم....

کاش مي شد بوسه بارانت کنم .... جان عشق را به قربانت کنم ..... اي که دور از من در قلب مني ..... با وفا باش که دنياي مني ...

مي روم تا بخوابم که شايد تو را در خواب ببينم.... اگر تو را در خواب ديدم ... فرداشب زودتر مي خوابم تا تو را بيشتر در خواب ببينم و اگر بدانم مردگان هم خواب ميبينند .... ميميرم تا هميشه تو را ببينم.

گرچه از دوري اين فاصله ها مايوسم.... از همين فاصلهي دور تو را مي بوسم.

اگر رفتم تو يادم کن ... اگر مردم تو خاکم کن ... اگر ماندم به مهر خود شادم کن.

من آهنگ غريب روزگارم.... غم در انتهاي سينه دارم .... تمام هستيم يک قلب پاک است .... که آن را زير پايت مي گذارم.

فکر نکن که هرکي به يادته خيلي دوست داره ... اينو بدون که هر کي دوست داره خيلي به يادته

هميشه وقتي گريه مي کني اوني که آرومت ميکنه دوست داره ... اما اوني که با تو گريه ميکنه عاشقته.

ناپلون ميگه : هميشه حرفي رو بزن که بتوني بنويسيش ... هميشه يه چيزي رو بنويس که بتوني پاش امضاء کني ... هميشه چيزي رو امضاء کن که بتوني پاش بايستي ... پس دوست دارم به اندازه يه دنيا... امضاء ...

هر وقت دل تنگ ميشم پشت در قلبت هي در مي زنم ، پس هر وقت قلبت ميزنه بدون دلم برات تنگ شده

اگر چشمم تو رو خواست قول ميدم چشممو ببندم ..... اگه زبونم تو رو خواست قول ميدم گازش بگيرم ...... ما اگه دلم تو رو خواست چي کارش کنم؟؟؟؟؟؟

غروب بود

آفتابگردان به دنبال خورشيد مي گشت

ناگهان ستاره اي چشمک زد

آفتابگردان با اخم سرش را به زير انداخت...

گل ها هرگز خيانت نمي كنند



قلب من در شهر چشمان شما جامانده است / قدر يک شب هم که شده از او پرستاري کنيد>؟

توي زندگي قلبت اونقدر زندوني ها رو اذيت مي کنم تا مجبور بشي منو بندازي تو زندون انفراديت...

اي کاش اگه کسي به دلمون پا ميگذاشت دلمون رو تنها نمي گذاشت......اي کاشاگه کسي روزي دلون رو تنها ميگذاشت رد پاشو روي قلبمون جا نمي گذاشت

يکي بود يکي نبود ..... اون که بود تو بودي .... اون که تو قلب تو نبود من بودم.

.يکي داشت يکي نداشت ..... اون که داشت تو بودي اون که جز تو کسي رو نداشت من بودم

يکي خواست يکي نخواست .... اون که خواست تو بودي اون که نخواست از تو جدا بشه من بودم .

/-/

(=^+^=)

(--/)

ببخشيد پيشي من پريده تو موبايل شما !! آخه تا بحال جيگري مثل تو رو نديده

ميگن لبخند ربطي به مرگ نداره... ولي تو واسه من بخند تا برات بميرم

در گورستان سليبي ميگذارم تا همه بدوننددر آنجا مرده يي هست..... پس تو هم بر گردن من سليبي بياويز تا همه بدونندگورستان من قلب توست

به ياد آشنايان آشنا باش .... به پيوندي که بستيم با وفا باش ... هميشه به ياد تو در خاطرم هست .... تو هم هر جا هستي ياد ما باش.

از طرف اونيکه تنهاست ... تنها اومده .... تنها ميره ....تنهاش ميزارن ... تنها نمي ذاره ... تنها يه آرزو داره .... اونم اينه کا تو تنهاش نذاري.

خوش بخت ترين پسر کسيه که اولين عشق يه دختر باشه

خوش بخت ترين دختر کسيه که آخرين عشق يه پسر باشه

|------|.

| o.

| |/

| JL

|

|

ببين از بس بهم اسمس ندادي خودمو دار زدم



* * * * * * * *

* * * *

* /-/ *

/-/

/-/

/-/

سلام خوبي؟ شب شده نردبون گذاشتم بري سر جات بخوابي(ماه من)



>-->-o

o-<--<

>-->-o

>-->-o

o

<|> اين منم

/

اون بالايي ها هم اونايي اند که به تو نگاه چپ کردند.



/),,/)

(" :")

(,,)-(..)

يه بوس بده

(/,,(/

(":" )

(,,)-(..)

يکي اينور

/),,/)

( ":")

(,,)-(..)

يکي اونور



محبت مثل سکه ميمونه که اگر بيفته توي قلک دل ديگه نميشه درش آورد اگر هم بخواي درش بياري بايد دل رو بشکني

به هم که ميرسيم ? نفر ميشيم: من و تو و شادي

وقتي از هم دور ميشيم ? نفر ميشيم:من و تنهايي ، تو و خاطرات

? راه عزيز تر شدن

.

.

تو که خودت عزيز تريني دنبال چي مي گردي

ميگن خدا ابر رو گريه ميندازه تا گل بخنده ، پس هر وقت بارون اومد يادت نره بخندي

به لوتي ميگن آب بده ، دريا ميده

بهش ميگن گل بده ، گلستان ميده

بهش ميگن معرفت ، عشق ، صفا ، صميميت بده همش شماره تو رو ميده



تست معرفت:

اگه دوسم داري يه جوک برام بفرست

اگه عاشقمي بهم زنگ بزن

اگه برات مهمم يه اس مس خالي بده

اگه از من خوشت نمي ياد هيچ کدوم و انجام نده

آسمان با ديگران صاف است و با ما ابر دارد .

مي شود روزي صاف با ما اما صبر دارد

سلام از شرکت فرش مزاحمتون ميشم

اجازه ميدين دلمو فرش زير پاهاتون کنم

سلام ميشه شماره حساب قلبتون رو بدين

آخه مي خوام کمي محبت بريزم به حسابتون

















ميشه مثل يه قطره اشك بعضيا رو از چشمت بندازي .... ولي هيچ وقت نمي توني جلوي اشكي رو بگيري كه با رفتن بعضيا از چشمت جاري ميشه

من يه ليوان چاي داغ رو به تو ترجيح مي دم . چون چاي فقط زبونم رو مي سوزونه . ولي تو دلمو

اشکي که بي صداست / پشتي که بي پناست / دستي که بسته است / پايي که خسته است / دلي که عاشق است / حرفي که صادق است / شعري که بي بهاست / شرمي که اشناست / دارايي من است / ارزاني شماست

نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق

عشق را ديدم نگاهم کرد دل به او بستم نگاهم کرد

ولي بعد ها فهميدم که فقط نگاهم مي کرد





هميشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش ميگيره جلوي همه گريه کنه

عشق گلي است كه اگر آن را به قصد تجزيه و تحليل پرپر كنيد، هرگز قادر نخواهيد بود كه آن را دوباره جمع كنيد

هيچ وقت رازت رو به کسي نگو. وقتي خودت نميتوني حفظش کني چطور انتظار داري کسي ديگه‌اي برات راز نگهدار

به من ميگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگويي بمير مي ميرم . . . . . . . باورم نمي شد . . . . فقط براي يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . ! سالهاست که در تنهايي پژمرده ام کاش امتحانش نمي کردم

عشق گلي است كه اگر آن را به قصد تجزيه و تحليل پرپر كنيد، هرگز قادر نخواهيد بود كه آن را دوباره جمع كنيد


شايد کسي رو که با تو خنديده فراموش کني
اما کسي روکه با تو اشک ريخته هرگز

عشق يعني کوچک کردن دنيا به اندازه يک نفر يا بزرگ کردن يک نفر به اندازه دنيا

عشق گلي است که دو باغبان آن را مي پرورانند

من نمي تونم براي كسي كه دوستش ندارم گل ببرم ولي مي تونم براي كسي كه دوستش دارم ولي اون نداره گريه كنم

عاشق آن نيست که هر دم طلب يار کند
عاشق آنست که دل را حرم يار کند!

سلام من يه بوس کوچولو هستم
ميتونم چند لحظه روي لپ شما استراحت کنم ؟





بهت نمي گم دوست دارم ، ولي قسم مي خورم دوست دارم ،
بهت نمي گم كه هر چي بخواي بهت مي دم ، چون همه چيزم تويي ،
نمي خوام خوابتو ببينم ، چون تو خيلي خوش تر از خوابي ،
اگه يه روزي چشمات پر از اشك شده دنبال يه شونه گشتي كه گريه كني ، صدام كن
، بهت قول نمي دم كه ساكتت كنم منم پا به پات گريه مي كنم ،
اگه دنبال مجسمه سكوت مي گشي تا سرش داد بزني ، صدام كن قول ميدم ساكت بمونم
، اگه دنبال خرابه مي گشتي تا نفرتتو توش خالكي كني ، صدام كن ، قلبم تنها
خرابه ي وجود توست





خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ... خيلي سخته که
عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني ... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت
رو بدون حضور خودش جشن بگيري ... خيلي سخته که روز تولدت ، همه بهت تبريک بگن
، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي ... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر
يه نفر بشکني ، بعد بفهمي دوست نداره ... خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر
يه نفر از دست بدي ، اما اون بگه : نمي خوامت





مي دوني چرا وقتي ميخواي بري تو رويا چشمهات رو ميبندي؟؟؟؟ وقتي ميخواي گريه کني چشمهات رو ميبندي؟؟؟ وقتي ميخواي کسي رو ببوسي چشمهات رو ميبندي؟؟؟؟ چون قشنگ ترين چيز هاي اين دنيا قابل ديدن نيست



شاخه گل برات مي فرستم ? تا طبيعي آخريش مصنوعي يه کارت ميزنم بهش که روش نوشته : تا وقتي آخرين گل پژمرده بشه دوستت دارم





اگه کسي رو دوست داري نه براش ستاره باش نه آفتاب چون هردوشون مهمون زود گذرند. پس براش آسمون باش که هميشه بالاي سرش باشي





من اين اس ام اس رو نفرستادم ? موبايلم خودش فرستاد ? مثل اينکه موبايلم خاطر خواه موبايلت شده!



اگه من و تو دوتا برگ باشيم، هنگام خزان من زودتر از تو ميشکنم تا زماني که مي‌افتي در آغوشم بگيرمت

هيچگاه آخرين نگاهت را فراموش نمي کنم نگاهي سرشار از
عشق صميميت و محبت .امروز سالها از آن روز مي گذرد ولي تو هر گز بر نگشته اي ..صدايت در گوشم زمزمه مي شود و نگاهت در ذهنم مجسم ولي من تو را مي خواهم نه خيالت را

قلبم رو شكستي ولي من بيشتر از قبل دوستت دارم ميدوني چرا ؟؟؟ چون حالا هر تيكه از قلبم تورو جداگونه دوست داره

ميدوني تنها هديه اي که احتياج به بسته بندي نداره چيه؟ اون محبته

گفتم بـه گـل زرد چــــــرا رنـگ منـي
افسرده و دلتنگ چــرا مـثـــل منــــي
من عاشق اويـم که رنـگـم شـده زرد
تو عاشق کيستي که هم رنگ مني

برات يه هديه دارم ##**#####**## اين يه سيم خارداره. بپيچ دورت تا کسي دستش به گل من نرسه

همه ي مداد رنگي ها مشغول بودند...به جز مداد سفيد...هيچ کسي به او کار نمي داد...همه مي گفتند:{تو به هيچ دردي نمي خوري}...يک شب که مداد رنگي ها...توي سياهي کاغذ گم شده بودند...مداد سفيد تا صبح کار کرد...ماه کشيد...مهتاب کشيد...و آنقدر ستاره کشيد که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توي جعبه ي مداد رنگي...جاي خالي او...با هيچ رنگي پر نشد

گويند که مکتب عشق را 10 کلاس است 1-نگاه 2-عشق 3-مهر و محبت 4-عاطفه و احساس 5-دوستي 6-خواستن 7-بوسه 8-ازدواج 9-زندگي 10-مرگ!!!

براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي دل اون رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش

بوسه اسم است چون عمومي است بوسه فعل است چون هم لازم است هم متعدي بوسه حرف تعجب است چون اگر ناگهاني باشد طرف مقابل را مات و مهبوت ميکند بوسه ضمير است چون از قيد انسان خارج نيست بوسه حرف ربط است چون 2 نفر را به هم متصل ميکند

بزرگترين گناه: سکوت... بزرگترين شجاعت: بگويي دوستت دارم... بزرگترين سرمايه: دوست... بزرگترين اسرار: صداقت... بزرگترين افتخار: عاشق شدن... بزرگترين هنرعاشق ماندن

دوست دارم تو سيب باشي و من چاقو پوستتو بکنم مي دوني چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سيب رو بکنه بايد همش دورش بگرده

اگه يه روز شاد بودي آروم بخند تا غم بيدار نشه و اگه يه روز غمگين شدي آروم گريه کن تا شادي نا اميد نشه !





تو کار و زندگي و خونه نداري که ?? ساعت تو قلب مني

اگر از تعداد قطرات باران کم شده و يا از قطرات اشکي که ريخته مي شود کم شود يک اندازه از رفاقت من با شما کم نمي شود .

آسمان با ديگران صاف و با ما ابر دارد ..... مي شود روزي با ما صاف امام صبر دارد .

تقديم به شمعي که پروانه اش منم .... تقديم به طلوعي که آفتابش منم و تقديم به دوستي که دوستدارش منم

از شرکت فرش مزاحمتون ميشم اجازه ميدين دلمو فرش زير پاهاتون کنم

سلام شماره حساب قلبتو بده ميخوام کمي محبت بريزم به حسابت

چنان کاري غمت با قلب من کرد که موج زلزله با ارگ بم کرد.

دوستت دارم بي نهايت در رفاقت با صداقت تا قيامت......

تو دنيا ? چيزو دوست دارم

?)تو آسمون خدا رو

?) در زمين خودم رو

?)در خودم قلبم رو

?) تو قلبم تو رو









-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
سر كلاس ادبيات معلم گفت :

فعل رفتن رو صرف كن

گفتم : رفتم ...رفتي ...رفت

ساكت مي شوم ، مي خندم ،

ولي خنده ام تلخ مي شود

معلم داد مي زند : خوب بعد ؟ ادامه بده

و من مي گويم : رفت ...رفت ...رفت

رفت و دلم شكست ...غم رو دلم نشست

رفت و شاديم مُرد ...

شور و نشاط رو از دلم برد

رفت ...رفت ...رفت

و من مي خندم و مي گويم :

خنده تلخ من از گريه غم انگيز تر است

كارم از گريه گذشته كه به آن مي خندم
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
عشق يعني با غم الفت داشتن

سوختن با درد نسبت داشتن

عشق دريک جمله يعني انتظار

انتظار روز رجـــعت داشتن

عشق يعني مستي و ديوانگي

عشق يعني در جهان بيگانگي

عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشمان تر

عشق يعني سر به در آويختن

عشق يعني اشک حسرت ريختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن

عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني سوختن يا ساختــن

عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني انتـــظار و انتـــظار

عشق يعني هرچه بيني عکس يار

عشق يعني ديـده بر در دوختـن

عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني لحظه هاي التهاب

عشق يعني لحظه هاي ناب ناب

عشق يعني با پرستو پر زدن

عشق يعني آب بر آذر زدن

عشق يعني سوز ني آه شبان

عشق يعني معني رنگين کمان

عشق يعني با گلي گفتن سخن

عشق يعني خون لاله بر چمن

عشق يعني شعله بر خرمن زدن

عشق يعني رسم و دل برهم زدن

عشق يعني يک تيمم يک نماز

عشق يعني عالمي راز و نياز

عشق يعني چون محمد پا به راه

عشق يعني همچو يوسف قعر چاه

عشق يعني بيستون کندن به دست

عشق يعني زاهد اما بت پرست

عشق يعني همچومن شيدا شدن

عشق يعني قلــه و دريا شدن

عشق يعني يک شقايق غرق خون

عشق يعني درد ومحنت دردرون

عشق يعني يک تبلور يک سرود

عشق يعني يک سلام و يک درود

عشق يعني جام لبريز از شراب

عشق يعني تشنگي يعني سراب

عشق يعني حسرت شبهاي گرم

عشق يعني ياد يک روياي نرم

عشق يعني غرقه گشتن در سراب

عشق يعني حلقه هاي بي حساب

عشق يعني تا ابد بي سرنوشت

عشق يعني آخــرخط بهـشــت

عشق يعني گم شدن در لحظه ها

عشق يعني آبـي بي انتـــها

عشق يعني زرد تنها و غريب

عشق يعني سرخي ظاهر فريب

عشق يعني تکيه بر بازوي باد

عشق يعني حسرتت پاينده باد

عشق يعني هرزمان تنها شنيدن نام او

عشق يعني هرچه گفتن هرچه کردن بهراو




تو را با تيشه عشقم ميان مرمر قلبم تراشيدم.... از آن پس تو را چون بت پرستيدم....

عزيزم به اندازه گل دو ستت ندارم چون پژمرده مي شوي .... به اندازه عمرم دوست ندارم چون يک روز تمام مي شوي..... به اندازه آسمان دوستت دارم چون تا قيامت هست و تا قيام قيامت دوستت دارم.

عهد کردم اگر بوسه دهي توبه کنم ..... که دگر باره از اين گونه گناهان نکنم ...... چون که برخواست لبانم ز لبانت...توبه کردم که دگر توبه بيجا نکنم....

دوست آن نيست که هر لحظه کنارت باشد .... دوست آن است که هر لحظه بيادت باشد ....

اسمت را چون گل گذاشتم ترسيدم پژمرده شوي ..... گذاشتم خورشيد ترسيدم غروب کني ..... تصميم گرفتم بزارم جونم که اگه رفتي با هم بريم....

ميدوني فرق تو با اشک چيه؟؟؟ اشک يه روز از چشم مي افته اما تو هرگز ....

اگه گفتي امروز چه روزيه؟؟؟؟

زياد فکر نکن

امروز روزيه که دلم واست تنگ شده...

ما را يک دل ز خوبان جدانيست ..... ولي صد حيف خوبان را وفا نيست ...... به دوستان دل سپردن کار سهل است.....ز دوستان دل بريدن کار ما نيست....
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
دوستت دارم به ?? زبان:

English : I Love You

Romanian : Te iu besc

Persian : Tora doost daram

Italian : Ti amo

German : Ich liebe Dich Turkish : Seni Seviyurum

French : Je t'aime

Greek : S'ayapo

Spanish : Te quiero

Hindi : Mai tumase pyre karati hun

Arabic : Ana Behibak

Iranian : Man doosat daram

Japanese : Kimi o ai shiteru

Yugoslavian : Ya te volim

Korean : Nanun tangshinul sarang hamnida

Russian : Ya vas liubliu
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
همه مي گفتند عاشقي يک شب است و هزار شب پشيماني .اکنون هزار شب است که پشيمانم چرا يک شب عاشق نبودم

دردناک تر از يه درد نداشتن يه همدرده !!!


-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
ميـخوام يه قـصري بـسـازم

پنجره هـــــاش آبي بــاشه

من بـــاشم و تــو باشي و

يک شب مهتـــــابي باشه



امشب ميـخوام از آســمون

يــاسـاي خـوشبــو بچيـنـم

امشب ميخوام عکس تو رو

تــو خــواب گلــها بـبـيـنـــم



کــاشکي بدونـي چشماتو

به صـد تــا دنيــا نمــي دم

يه مــوج گيـســوي تــو رو

به صد تـــا دريــا نمـي دم



کــاش تــو هواي عاشقي

همـيـشه پيـشـم بـمونـي

از تــو کــتــــاب زنــدگــي

حـرفــاي رنـگــي بخـونـي



حـتـي اگــه دلـت نــخـواد

اســم تــو، تـــو قلب منه

چـهـره ي تـو يــادم مـياد

وقتــي کـه بـــارون ميزنه



امـشب ميـخوام بـراي تو

يه فـال حـــافـظ بـگـيــرم

اگـر که خـوب در نـيـــومد

بـه احـتـرامــت بـمـيــــرم



امشب ميخوام تو آسمون

عکس چشـات و بـکـشم

اگـــر نـگـــاهم نـکـنــــي

نـــاز نـــگـــاتــو بـکـشـم



مي خوام تو رو قسم بدم

به جـون هر چي عـاشقه

به جون هرچي قلب صاف

رنـگ گــــــل شــقــايـقـه



يه وقـتـي که مـن نـبـودم

بـي خـبـر از اينـجـــا نـري

بـدون يــه خـــــدافـظـــي

پــر نـزنـي تـنـهـــا نــــري



وقتـي که اينـجـــا بمـوني

بـارون قـشــنگ و نم نمه

هـواي رفتـن کـه کـــنـي

مـرگ گــلاي مـريـمـــــه

............................

.................

...........

مريم حيدر زاده
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
سر کلاس رياضي بود که استاد دو خط موازي کشيد رو تخته. خط پاييني نگاهي به خط بالايي کرد تو دلش عاشقش شد. خط بالايي هم نگاهي به خط پاييني کرد تو دلش عاشقش شد. در همين هنگام بود که استاد داد زد دو خط موازي هيچ وقت به هم نمي رسن !!!!؟؟؟؟؟؟

تواي زيبا ترين شعر رهايي .... تو اي گلبرگ سرخ آشنايي .... ميان کوچه هاي قلب تارم ...... به دنبال تو ميگردم کجايي؟؟؟؟؟؟؟؟؟

زندگي اجبار است ..... مرگ انتظار است ..... عشق يک بار است ...... جدايي دشوار است

هرگز عشق را گدايي نکنيد زيرا هيچگاه چيز با ارزشي به گدا داده نمي شود

هيچ كس ويرانيم را حس نكــرد
وسعت تنهائيــم را حـس نكــرد
در ميان خنده هـــــاي تلخ مــن
گريه پنهـــانـــيم را حـــس نكرد
در هجوم لحظه هاي بي كسي
درد بي كس ماندنم راحس نكرد
آن كـه با آغـــاز مــن مانوس بود
لحظه پــايـانـيم را حـس نـكرد ..

مي دوني رفتـن تـــــو
تـــوي تـقــدير مـنـــــه
گريه هـاي بـي صـــدا
سهـم فـرداي مــنـــــه

مي دوني اشکاي من
مـث بـارون مـي بــارن
آخـه تـو کـه نـبــاشـي
ديـگـه مـــانــع نـــدارن
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
اگه يه شب به آسمون نگاه کردي و ستاره اي نديدي حاضرم تا صبح بيدار بمونم و برات چشمک بزنم تا تک ستاره ي تو باشم .

ميدوني زيبا ترين خط منحني چيه ؟ لبخنديه که بي اراده رو لبات نقش ببنده تا در نهايت سکوت فرياد بزنه دوستت دارم .

تحفه اي يافت نکردم که فداي تو کنم ..... يک سبد عاطفه دارم همه ارزاني تو باد......

روزگاريست که سخت گرفتار توام ......فکر من باش که در اين گوشه گرفتار توام ......من شنيدم که طبيب دل بيماراني ..........پس طبيب دل من باش که بيمار تو هستم

زندگي زيباست نه به زيبايي حقيقت ....... حقيقت تلخ است نه به تلخي جدايي .......جدايي سخت است نه به سختي تنهايي ....

يه نصيحت : مواظب خودت باش ...... يه خواهش : اصلا عوض نشو ...... يه دروغ : ديگه دوستت ندارم ....... يه حقيقت: دلم برات تنگ شده

دوست داشتمم اشک چشمات مي شدم. ميدوني چرا ؟ .... چون 1- تو چشات متولد مي شدم . 2- روي گونه هات زندگي ميکردم . 3- روي لبات جون مي دادم و ميمردم.

براي تو اگه موبايلت و بر عکس کني sooq .... sooq

سلام هر وقت دلت برام تنگ شد بيا پايين

.

.

.

اي واي عزيزم چقدر زود دلت واسم تنگ شد

:: بازدید از این مطلب : 571
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد